مبارزه با اسلام سیاسی

نوروز: نکبت اسلامی تا کی؟

نوروز مبارک به آنهایی که ژَرف به وضعیت حالی ما می اندیشند و آماده برای تغییر و پیشرفت هستند تا که کشور را از زیر یوغ آخوند ریا گر و نکبت اسلامی بیرون کشند.

نوروز: نکبت اسلامی تا کی؟

نکبت از سال ۱۳۵۸ تا کی؟

نوروز و بهار بهار بازگشته اند. طبیعت همیشه سر قول خودش می ایستد و سرزمین را با برگ های سبز و گل های رنگارنگ می آراستد. با نوروز نهال ناتوان با گرمای آفتاب جان می گیرد. پرنده آواز می خواند تا که همسری یابد، تا که لانه ای سازد؛ بعد باز هم سر به آواز می دهد که از جوجه ها یش خبر به دنیا دهد. آفریدگان به یک دوره جدید در زندگی خود سر و سام می دهند: زنبور و مورچه پیشگام هستند.
اجداد ما ، آنهایی که در بین کوه های کشمیر تا دشت های بین النهرین و فراتر از آن خانه خود را ساختند، اولین روز بهار را روز سال نو گفتند تا که پیامی از امید و آرامش در یک جهانِ دائم در حال تغییر باشد. در قرن های بعد، نوروز رسمی با آیین خاص شد: نشانه های خرد، اندیشه و عمل بر روی سفره نمایان شدند؛ جمله های اعتماد به نفس و شجاعت مبادله شدند.

نو روز و نکبت اسلامی

هر ساختهٔ بشری نیاز به حفاظت و هماهنگی با عصر خود دارد تا که ضعیف و مُردنی نشود و در چاه خشک سنتی و تعصب کاذب اسیر نشود. هر ساخته انسان، تشنهٔ وجود زنان و مردان با بینش و عمل کرد است تا که با زحمت و اشتیاق راه را برای نسل آینده باز کنند.

ما اصل اول طبیعت را فراموش کرده ایم: افکار ما بسته است و آنها را تجدید نمی کنیم و به آینده نمی نگریم. فکری و رویایی هم برای یک زندگی بهتر در کشورمان نداریم. سرور نوروز تبدیل به انجام وظیفه شده است. سیزده روز را با بی‌حوصلگی و کسلی تعطیل می کنیم، شاید که زشتی ها و خشونت های اجتماع خود را فراموش کنیم. اول به خرید و بعد به خوردن مشغول هستیم و نمادهای نوروز را از یاد برده ایم. تعارفات و کلمات عید و سال نو را مثل طوطی تکرار می کنیم و توجهی به معنای آنها نداریم. فرزندان خود طوری بزرگ می کنیم تا که در قفس زندگی کنند و ناآگاه سختی های آنرا بپذیرند. نمی خواهیم بدانیم که آزادی چه لذتی دارد، عمل چیست و بنای آینده به چه معنی است. به آتیه پشت کرده ایم و به گذشته با افسوس می نگریم. بی تفاوتی، ترس و نادانی را می پروریم. فرزانگی، دانایی، شجاعت و عزم از ما جداست.

ما بر علیه طبیعت می جنگیم، ما بر ضد منافع خود کار می کنیم. طبیعت خوش آیند، شیرین و نورانی است ولی هم کینه گیر و خشن است. طبیعت به آسانی خودش را از بار شاخه خشکیده خلاص می کند. امروز ما مانند شاخهٔ خشکی در جهان متحول هستیم. از خود ابتکار نداریم و فقط با زور و فشار تکانی می خوریم. شاید که سال آینده را مثل قبل هدر ندهیم: با هم و با صدای بلند فکر کنیم و از راه و تجربه دیگران یاد گیریم. اندیشه به آینده، مثل شیره درخت است که به شاخه می رسد و شکوفه را به میوه شیرین تبدیل می کند. اگر هنوز در ما انسانیتی باقی مانده است، کفن سیاه و پلید ولایت فقیه که مملکت را خفه کرده است، پاره خواهیم کرد. نکبت اسلامی خواسته ما نیست.

نوروز مبارک به آنهایی که ژَرف به وضعیت حالیه ما می اندیشند و آماده برای تغییر و پیشرفت هستند تا که کشور و خود را از زیر یوغ آخوند ریا گر و یا دیگر استبداد بیرون کشند.

Print Friendly, PDF & Email