دین سالاری ایران با دروغ ، اذیت و محاکمهٔ مخالفان بدون دلیل – فقط با اتهام به جادوگری و طلسم – زنده و فربه است؛ احتمال آنکه هر اقلیت یا طبقه اجتماعی به کارشان آید، زیاد است، فقط اطرافیان و نوکران ولی فقیه مصون هستند.
دو تبعه موضوع حقوقی
در بین محققین حقوقی، بحث در دو تبعه بودن شهروندان گرم و متداول است. هر کشور به یک منطقه جغرافیایی محدود می شود، در حالی که انسان یا با فشار (جنگ، قحطی) و یا با انتخاب (ازدواج، یا چشم انداز به حرفه ای بهتر) به دیگر کشوری راهی شده و مهاجرت می کند.
هر کشوری دارای عمده ای قانون و احکام حقوقی برای سامان دادن به وضع دو تابعیتی است. با این حال، بنای قوه قضائیه منعکس کننده دیدگاه های سیاسی و سازمان های آن کشور است. تحول در روابط بین المللی، دو دولت را دوستانه بهم نزدیک کرده ویا آنکه با خصم از هم دور می کند. نتجتاً، فشارهای وارده بر دو تبعه افزایش و یا کاهش می یابد.

در زمان بحران یا جنگ بین دو کشور، شهروندان دو تبعه و یا زاده از نسل کشور دشمن عناصر مشکوک حساب می شوند؛ این بیشتر تعصب در نظر است و کمتر بر اساس حقایق تصمیم گرفته میشود. به عنوان مثال، چند ساعت پس از حمله ژاپن به بندر آمریکایی پرل هاربر در سال ۱۹۴۱ میلادی، هزاران نفر از شهروندان ژاپنی-آمریکایی دستگیر و در اردوگاه زندانی شدند.
با عدم وجود بحران بزرگ و یا جنگ بین کشورها، روح نظام سیاسی که در پشت قوانین است که بر سرنوشت دو تبعه حاکم است. امروز در اتحادیه اروپا، بسیاری از شهروندان، حتی آنهایی که مقام حساس و برجسته ای را دارند،دو تبعه هستند و هیچ گونه از آزادی مسافرت و یا مهاجرت از آنها کم و یا گرفته نشده است. برای شهروندان ممالک اتحادیه اروپا آزادی رفت و آمد و یا مقیم کشور دیگرشدن عادی است و جزو حق و حقوق مدنی است. بسیاری از این شهروندان فرزند خانواده های مختلط هستند.
شهروند زمانی که تابعیت دو سیستم سیاسی متضاد را داشته باشد در چه موقعیت خواهد بود؟
ممالک ارتجاعی و استبدادی قوانین محدود کننده و دست و پا گیر در امر دو تابعیت دارند که و به شهروند دو تبعه با مشکوکی می نگرند، در حالیکه تمایل کشورهای دموکراتیک بر مدارا است و وضع را می پذیرند.
از سال اول دین سالاری و زورگویی ولایت فقیه، ۱۳۵۸، صد ها هزار نفر از ایرانیان از کشور چه فرار کرده و چه قانونی خارج شده اند و در اروپا، شمال امریکا و استرالیا مقیم شده اند. سپس ازدواج کرده و فرزندانشان خودبخود ملیت ایرانی را به ارث برده اند.
از سپیده دم جمهوری اسلامی ایران، تا حال نزدیک به چهار دهه، دین سالار های تهران دولت های غربی را دشمن گفته اند و مردم آن مملکت ها را فاسد اعلام کرده اند. با وجود آنکه مقامات ایرانی روش و کلمات خود را هر هنگام که برای ایشان مناسب بوده با دروغ وفق داده اند، دستورالعمل های تبلیغات، سانسور و خشونت سیاسی از زمان انقلاب تا حال فرق نکرده است، فقط طرز اجرا مدرن تر، موثرتر و خطرناکتر شده است.
در گذشته مقالاتی نوشتیم راجع به شهروند های دو تبعه ایرانی که در غرب زندگی کرده و چگونه حفاظت کشور مسکون را حق خود میدانند و هر چند باری برای تعطیلات و دیدار خانواده به ایران سفر میکنند.
برخی از آنها با اتهام به جرم کاذب و ساختگی امنیتی دستگیر و بعد از یک محاکمه الکی محکوم شدهاند تا زمانی که دولت غربی تسلیم خواسته های مقامات ایرانی نشود در زندان خواهند پوسید. این طرز رفتار، در عمل، گروگان گیری است. مهم نیست که قوه قضاییه ایران مدعی امنیت کشور و عدالت باشد؛ و یا آنکه کارشناسان و استادان تو خالی و مبلغ دانشکده های حقوق جمهوری، برای خود شیرینی و پسند ارباب خود، ولی فقیه، چند صد مقاله حقوقی در باره این مسایل بنویسند، این دستگیریها فقط بر هدف سیاسی هستند.
از امضای برجام تا حال، جنبه دیگری از تابعیت دوگانه را باید در نظر گرفت: شهروندانی که در ایران با خانواده های خود زندگی کرده و شاغل هستند.
ماجرا موذیانه و بی سر و صدا شروع شد، ولی در حال حاضر بحث عمومی شده است و مسئولان جمهوری اسلامی دائم تکرار می کنند که دو تبعه ای ها عامل «نفوذ دشمن» در «سازمانهای تصمیم گیری و کلیدی» [کذا] کشور هستند.
دین سالاری ایران با دروغ ، اذیت و محاکمهٔ مخالفان بدون دلیل – فقط با اتهام به جادوگری و طلسم – زنده و فربه است؛ احتمال آنکه هر اقلیت یا طبقه اجتماعی به کارشان آید، زیاد است، فقط اطرافیان و نوکران ولی فقیه مصون هستند. این روزها از بگیر بگیر جادوگری و نفس پلید طلسم برای تعقیب و گرفتاری دو تبعه های مقیم کشور استفاده میشود.
اوصولاً، در چشم مقامات وزارت اطلاعات، دادگستری و دفتر دادستانی دو تبعه ها جاسوس و ستون پنجم هستند.
بخش عمده سخنرانی ها، چه از«آقا»، علی خامنه ای، چه از سوگلی هایش و همچنین «پرسش و سؤالات» از وزیر اطلاعات در مجلس، بوی نفرت انگیز توطئه سازی و کژ خیالی را می دهند. گرایش جدید داخلی، سرکوبی و نابودی «برنامه نفوذ» است که دول خارجی، خصوصاً ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و اسراییل برای ایران ریخته اند. مقامات دولتی بر این باورند که شهروندان دو تبعه عوامل نفوذ خارجی در کشور و در استخدام آنها هستند.
پیش از این، هدفِ وزارت امنیت، شهروند دو تبعه و خوش خیالی بود که گاهی اوقات از کشور بازدید می کرد. امروزه، شهروند دو تبعه ساکن کشور، جادو گریست که باید به دلایل امنیتی گرفته و تنبیه شود.
برای بقایش، رهبر هر مرام و مسلکی اول برای پیروانش غول و ساحره می سازد و دشمن می تراشد، تا که مردم بترسند و ازمقام رهبری حساب برده و بیصدا اطاعت کنند. در مرحله بعدی، همان رهبر غولها و دشمنان خیالی را نابود میکند تا که مردم نگران و هراسان از وی سپاس گزاری کنند و دست ببوسند.
قبل از شروع رسمی ریاست دونالد ترامپ هیچ کس نی تواند عاقلانه و با استدلال صحیح سیاست آمریکا را در خاورمیانه حدس بزند. با در نظر داشتن بلاتکلیفی در حال حاضر، مقامات ایرانی می خواهند تا که توانسته و امکانش هست از اجرای بند های برجام نفعی ببرند. ولی فقط بهره گیری های گروهی و مفت خوری های شخصی در هرج و مرج اقتصادی ایران و ضعف بنیادی مالی کشور تا حال آشکار شده اند. برای عامه بهبودی حاصل نشده است.

مقامات دولتی و صاحب منصبها برای آنکه پهلوانی و زور خود را به جهان پز دهند، در خواسته هایشان افراطی تر شده اند. در روال « آهسته برو آهسته بیا که گربه شاخت نزند»، خامنه ای میگوید: «هیچ قضاوتی در باره انتخابات آمریکا ندارم. هر کس که آمده است شر است.»
ساحره سوزان و غول کشان مجلس
تازگی در مجلس شورای اسلامی، «برنامه های نفوذ» ابداعی قدرت های خارجه «خبیث» – ایالات متحده آمریکا، انگلیس و اسرائیل ، «ناحیه نفوذ» و بحثِ یافتن راه هایی برای شکست آنها مورد بررسی است.
مرتباً در مجلس، از «وزیر محترم اطلاعات نظام مقدس جمهوری اسلامی» [کذا] خواست می شود که «تهدید پذیر بودن نظام جمهوری اسلامی از ناحیه نفوذ توضیح دهند» و پرونده مأموران دولتی و و مستخدمین بخش خصوصی را بررسی کنند تا که جاسوس و عامل نفوذ شناخته شوند، و هر ساحره و غولی که در نهاد آنها پنهان است، دیده شود.
در نقش ساحره سوزان و غول کشان، دو نماینده مجلس هستند و که ادا و تقلید دین سالاران ایران از مکارتیسم – McCarthyism است. برای آنها، جاسوس ایرانیِ دوتبعه است.
جواد کریمی قدوسی، نماینده آذربایجان غربی، آنها را از«شجره خبیثه» میخواند و با «علف های هرزی که اگر در مزرعه باشد تمامی مزرعه را آلوده میکند» مقایسه می کند. این نماینده، با تکرار کلمات «خبیث و خبیثه و نفوذ دشمن»، از خودش بسیار خشنود است و خسته بشو نیست.
در واقع تا امروز، حدود یک دوجین از این «عوامل نفوذ خبیث» یا دستگیر شده اند، ویا از کار بیکار و اخراج شده اند یا زیر استنطاق هستند. آیا آنها برای چانه زدن و سُوءِ استفاده در آینده زخیره شده اند؟ و یا آنکه هدف مفت و بیخرجی برای گسترش تبلیغات اسلامی ایران هستند؟

اگر « نفوذ دشمن» و «جهاد اکبر» در انترنت جستجو شود، ده ها مقاله عرضه می شود. آنها درسی گرانبها برای خواننده در روش تبلیغات دولتی و جو سیاسی پوسیده ایران هستند. و از طرف وبسایت های « news – خبری» ایران به هر زبانی ترجمه و ترویج می شوند.
هشدار: صبر و بردباری زیادی لازم است تا که بتوان با دقت، متن های طولانی و ثقیل الهضم را خواند. گوش دادن به موعظه درهم و برهم و ملالت آور نمایندگان مجلس صبر ایوب می خواهد. آنها فارسی بیمایه و ضعیف خود را با لغات عربی شکسته دلمه می کنند تا که «دانش کارشناسی» خود را ثابت کنند.
تجزیه و تحلیل های ارائه شده از این نمایندگان، تکراریست طوطی وار از گفته های علی خامنه ای، و گزاف گویی و روایات خامی است که در بارهٔ فردی نام برده ادعا شده است.
آن فرد که «دشمن» است، به عملیاتی بر علیه کشور دست زده است. مثلاً، در سمیناری که خارجی در آن شرکت کرده حضور داشته است، ویا به کنفرانسی در غرب رفته و رفتاری غیراسلامی داشته و یا آنکه چند کلمه با یک «شخص مشکوک» رد و بدل کرده است. کریمی قدوسی گفت: «نفوذ یعنی آلوده سازی برخی از مسئولان به مفاسد اخلاقی و اقتصادی آن هم از نوع بیشرمانه اش که اخیراً اتفاق افتاد، این کار با هدف ضربه زدن به ارزش های انقلابی و مدیریتی دنبال می شود. به عنوان مثال در یکی از سفارت های اروپایی در تهران، افسر امنیتی آن کشور چند زن ایرانی را از بین دعوت شدگان به مراسم جشن انتخاب، دعوت به همکاری و آموزش نفوذ می دهد و در ادامه با کد ‘پرستو’ آنها را به جان افرادی مطرح می اندازد تا به نظام جمهوری اسلامی لطمه وارد کنند.»
تغییر و تحول؟ تَهِ بساط
ولی وقایع و اخبار عمومی در چند ماه گذشته متضاد با سخنان آقایون مجلس است.کسانی که به اتهام فساد، اختلاس و خیانت در ماه های اخیر را دست داشته اند، دو تبعه نبوده اند. برعکس آنها متولد و بزرگ شده و تحصیل کرده در مملکت هستند. و هر یک آیت الله ای را در آستین برای سفارش «مخصوص» داشته است.

در ایران، ما شیفته لقب های گٌنده و دهان پر کن هستیم : قبله عالم، اعلیحضرت، شاهنشاه، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی. شیفتگی ما تا زمانی طول می کشد که بتوانیم از بخششِ آنها منفعتی داشته باشیم جیب خود را با پول پر کنیم، بنزین در خودرو بریزیم، با آب و تاب بهم تعارف پوچ کنیم، نکته گیران حکومت دینی را به مقامات برای خود شیرینی لو دهیم، و خود را با زورگویی و فساد هماهنگ بهر نحوی کنیم.
کافی است که فقط از یک داده محروم شویم تاکه دو باره و حتیٰ چند باره یاد انقلاب دیگری بیافتیم … تا زمانیکه هر زورگویی بتواند با وعده پوچ ما را قشنگ گول بزند، پیرو او هستیم. همیشه در مملکت ما به اندازه کافی چاپلوس برای نگه داری و تقویت استبداد، مانند نمایندگان مجلس داریم تا که برای نفع شخصی خود دست و پا ببوسند و هر خریت بی اساسی را مهم کنند.
هر رهبری ، قدر مخلص و چاپلوس را می داند، گرچه وفایش را با پول بخَرَد؛ رهبری ولایت فقیه و زورگویی اش فقط با مردان متملق و کم کیفیت می چرخد.
با این وجود، صحبت و محکومیت استبداد تنها گام کوچکیست به سمت حقوق برابر و گرفتن و حق شهروندان است. برای در نظر گرفتن کوچکترین تغییر، ما نیاز به فراستِ افرادی را داریم که بتوانند بر اساس واقع نِگَری و اتفاق نظر تصمیم گیرند. فرهنگ و تربیت ایرانی چنین افراد را هنوز نتوانسته در خود با کثرت پرورش دهد.
در ایران آب از آب تکان نخواهد خورد تا زمانی که واقع نِگَری و اتفاق نظر فقط در رؤیای ما باشد، ولی در بیداری همچنان باور کنیم که مهدی، از چاهی در آمده و بدون آنکه ما زحمتی بکشیم، همه را نجات دهد. جمکاران را روحانیون ساختهاند تا که بَردهِ آنها بمانیم.