اصفهان، نصف جهان. این همیشه تکیه کلامی است که ایرانیان به دوستان خارجی خود تکرار می کنند. اصفهان برای همه ما عزیز است ولی از چند هفته پیش با پیروی از دستورات اسلامی آخوندی، مردمانی اصفهان را شرمنده کرده اند.
آدمکش ها و سر سپردگان حرامزاده هایی که ما آنها را حضرت و آیت الله و امام جمعه و حجت اسلام و دیگر لقب آخوندی داده ایم، به دختران و بانوانی که حجاب آنها را پسند نکردند، اسید پاشیدند.
اسید پاشی تفریحی است برای هر مرد جاهل تهی دست اسلامی که از تمدن جا مانده و می خواهد با زور برتری خود را برزن ثابت کند. این خشونت خفت آور امریست که در افغانستان، پاکستان و ایران و غیره … علیه زنان رواج دارد. به نظر می رسد که پاشیدن اسید بر روی یک زن بخشی از شریعت، حدیث و تمام زباله هایی است که روحانیون و علما به خورد عامه مسلمانان ترسو و نادان در ممالک اسلامی می کنند تا که آنها را به زنجیر کشیده و مطیع خود کنند.
شاید که بعضی از خوانندهای ما حوادث اوایل انقلاب ۵۸ در خاطر داشته باشند. پس از ۲۵ سال آزادی نصبی از بردگی سنتی، زنان ایرانی تمایلی به خفگی حجاب و سرخوردگی اجتماعی از اربابی آخوندی را نداشتند. حزب اللهی و دیگر اوباش های پیروان خط خمینی برای آنکه زنان را رام کنند و معیار های «عالیه» اخلاقی اسلامی را به آنها بفهمانند، با اسید و تیغ به آنها حمله کردند. روش دیگرشان سنگسار کردن بود. در جواب به اعتراضات بین المللی در حال حاضر ظاهراً اعدام جای سنگسار را گرفته است. ریحانه جباری را فراموش نکنیم.
اسید پاشی، سنگسار: این روش هایی است که توسط جانورانی وحشی مانند کسانی که به اسلام گرویده و پیروان داعش هستند، در سوریه و عراق استفاده میشود.
صدها هزارمرد ایرانی، برادر، شوهر و پدر، با سکوت، انفعال و بزدلی، خود را در سال ۱۳۵۸ تسلیم استبداد تهوع آور ولایت فقیه کردند. پشت خواهر، همسر و دخترشان نایستادند و از آن زمان از مبارزه برای یک آرمان مدنی و دفاع حق شهروند فرار کردند.
امروزه، در جمهوری اسلامی ایران که یک رئیس جمهوری به باورهائی «میانه رو» دارد، مدتی است که زنان مورد حمله اسید پاشان قرار گرفته و فصل دیگری برای خشونت جاهلان در ایران باز شده است.
این فصل از آنجا شروع شد که امام جمعه ای فاجر و ضعیف العقل در اصفهان، محمد تقی رهبر، از جانماز آب کش های محل خواست که به گفته امام علی «امر به معروف و نهی از منکر» عمل کنند.
ما قبل نوشتیم که این دستور اسلامی، ایرانی را به سوسه آمدن، خبرچینی کردن و لو دادن وادار کرده است. در ماه گذشته، احمقان خود منتصبی به بهانه «امر به معروف و نهی از منکر» و با دعای خیر روحانیان، حجاب هر زن جوانی را که پسند نکردند، در خیابان به وی اسید پاشیدند.
با همین بهانه ، بسیاری از زنان جوان و زیبا با تلفن تهدید شدند. مرد همسایه و یا آشنای دلسردی برای رضای شهوت حیوانی خود آنها را تهدید میکرد.
حوادثی مشابه در شهرهای دیگر بود. سر و صدای مردم درآمد و تظاهرات برای دستگیری این مجرمین در تهران و در اصفهان بر قرار بود. هیچ جای تعجب نیست که اکثر معترضین زنان بودند، پر دلی و اراده زنان ما کلاً از مردان شهروند ایران بیشتر است.
روحانیان حرامزاده و حاکم به کشور، جا زدند و تا حدی کوتاه آمدند. در حال حاضر اسید پاشی یک مسئله ملی و روانی اجتماعی شده است.
مثل همیشه آخوند جماعت دروغگو، استفاده چی و متقلب است.
تقلب از اصفهان سر چشمه گرفت. محمد تقی رهبر زیر حرف خود زد: «من نگفتم که تذکر فراتر از لسانی باشد». به نظر می رسد که فراموش کرده است که تبلیغات رسمی برای «امربه معروف – نهی از منکر» در اوایل سال جاری در فصل بهار آغاز شده است و به هر آزاده خواهی از تکرار آن حالت تهوع دست میدهد.

در مواجهه با واکنش های منفی و مصمم ، مقامات دولتی به جای عملکرد ، از قربانیان «بی گناه» در بیمارستان «عیادت» کردند و دلسوزی و مهربانی کاذب خودرا با پوشش تلویزیونی، رادیویی و روزنامه ها به رخ مردم کشیدند.
جا نماز آب کش دولت، ، ملاوردی بعد از دیداری از یک بانو گفت: «امروز [در بیمارستان] با دختری پرانرژی، پر از امید، با اراده و سرشار از شور زندگی مواجه شدم که به همه ما روحیه داد.»
در ایران ما، اگر بدون حجاب با دوستان خود تیم فوتبال ایران را تشویق کنید و یا به موسیقی غربی گوش داده و به دنیا از شادی خود خبر دهید، روزی نگذشته که ارشادی و بسیجی و پاسدار و هر ولد زنای اطلاعاتی پوست شما را کنده و هیچ کسی از شما «عیادت» نخواهد کرد. چطور شد که فقط وقتی که سر و صدای مردم و بوی گَند تند روی در آمد که چرخ نیروی پلیس و قوه قضائیه شروع به گردش کرد گرچه آنهم با بی توجهی وبی میلی.
ما مجرمان را تعقیب خواهیم کرد. ای بابا! جان من؟
ما مجرمین را دستگیر کردیم … وای !وای! فدات نشم!
یک زن دیوانه فقیر و بدبخت در کرمانشاه، چند معتاد سرگردان زیر پلی به جرم اسید پاشی دستگیر شدند. در برخی از موارد پلیس شکایت قربانیان اسید پاشی را نادرست و بی اساس تلقی، و رد کرد. اینهم از دلسوختگی و استاندارد «عالیه» عدالت اسلامی.

از چند روز پیش، آیت الله سید ابوالحسن مهدوی، قمپز و دری وری گو، دیگر امام جمعه اصفهان، جبهه گرفته است:«مطمئن هستیم فرد مومن و متدین اقدام به چنین عملی نخواهد زد و این وصله ها به افراد متدین نمی چسبد[… ] فرد یا افرادی که دست به این اقدام زده اند، ابزار دست سرویس های جاسوسی بیگانه اند و یا اینکه در میدان آنها بازی می کنند.» وی به نفوذ بهاییت در شبکه بی بی سی و عناد آنها با جمهوری اسلامی اشاره کرد و افزود: «باید مراقب بود که این افراد آرامش و نظم جامعه ما را بر هم نزنند.»
محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه، تهی مغز دیگری، وعده داده است:«اگر دست غربیها در ماجرای اسید پاشی آلوده باشد آن را قطع می کنیم.»

مقام معظم رهبری و مستبد کبیر، علی خامنه ای،… تا امروز، خفقان گرفته و منتظر است که آقایون نوکر و چاکرش گه را پاک کنند بدون آنکه قبای مقدس وی نجس شود.
به قول برخی از خبرگزاری های ایران پس از چند روز، تعداد قربانیان به «چهار» در کل کشور کاهش یافت و مطمئنآً مجرمین جاسوسان خارجی با کمک بهائی ها و بی بی سی خواهند بود.
رحم بر هر یک از ما! یک بار دیگر، دشمن پنداری و جنون پارانویا ما را در بر گرفته و و تئوری های توطئه کاری مثل ریگ بیابان بیشمارند. فاجعه اسید پاشی مانند دیگر فاجعه های ایران از شور و هیجان خواهد افتاد. ما مردمان احساساتی هستیم و فقط به اتفاقات روز واکنش نشان میدهیم. وقتی که خاک طوفان افتاد،هموطنانم دو باره با تعصب بیجا و تهی داد سخن خواهند داد که ما تافته جدا بافته و فرزندان خلف تمدن کورش بزرگ هستیم. گیرم جد تو فاضل، از فضل وی تو را چه حاصل؟ ما اکتفا به افتخار کهنی می کنیم که از واقع بینی و فرهنگ آن برای ما چیزی نمانده است.
مهم عمل، کردار ما در امروز است.
در ایران امروزه ما زنجیره ای دار می زنیم، اسید به بانوان می پاشیم و از بردگی خود خشنود بوده و آخوند را می پرستیم… اگر اتفاق بدی بیفتد تقصیر از ما نیست … مجرم فقط غرب و جاسوس و دشمن است. ما از برف هم رویمان سفید و پاکتر است….

سیدابراهیم رئیسی،دادستان کل کشور گفت: سنگ بنای نظام جمهوری اسلامی ایران، امر به معروف و نهی از منکر است.
«بیایید! ببینید! و از زیبایی های اصفهان تعریف کنید» این شعار آژانس های مسافرتی برای جذب گردشگران ثروتمند اروپایی است. سیاحانی که هیچ اهمیتی به وضع مردم نمیدهند و حتا یک قران برای فعالان حقوق بشر در ایران خرج نخواهند کرد.
آیا در برنامه سیاحت در اصفهان صرف چای و شیرینی چای با قربانیان اسید پاشی هماهنگ شده است؟
روزی که سیاحان بیایند و خوش و خرم در کشور مسافرت کرده و بتوانند بدون کشیک مزدور اطلاعاتی و دلواپسی آژانس مسافرتی با مردم تماس داشته و گپ زنند، اصفهان نه تنها نصف جهان بلکه تمام جهان خواهد بود.
از تهران به ما خبر رسید که یک عده پسر جوان بعنوان شوخی از اسید پاشی به بانوان آب پرتاب می کنند. این اینجاست که فرق خوب و بد از طرفی و فرق شوخی و خریت محض از طرفی دیگر در تربیت از بین رفته است … شورش بر علیه استبداد مذهبی فقط نیاز به تصور وت فکر، درد و رنج، نور و عشق بزندگی و تیمار هر بشری را دارد. حالیه کلاً تهی از این کیفیت ها هستیم و خیال می کنیم که با رفتار جلف، شوخی سبک و بی فکری دنیا را شیفته خود خواهیم کرد…. شتر است که در خواب بیند پنبه دانه… یا ما.