در روز ۱۹ فروردین ۱۳۹۹، سعید نمکی وزیر بهداشت ایران اعلام کرد: گام دوم طرح مقابله با کرونا با آزمایشهای گسترده اجرا میشود.
تا حال، هیچ کسی نمی دانست که مسئولان کشور قدم اول را برداشته اند. مقامات عالیه شیوع کرونا را برای چندین هفته از مردم پنهان کرده بودند. آنها برای برگزاری سالگرد انقلاب اسلامی و شراکت در انتخابات تقلبی، به توده مردم و شلوغی خشک مؤمن های ابله محتاج بودند. اگر کرونا واگیر می شد و مردم مریض شده و یا بمیرند، مهم نبود و هنوز هم نیست. روحانیون کشور را مال و ملک خود حساب می کنند و مردم را رعیت و نوکر خود می دانند. برای آنها حفاظت از ملت و خدمت به ملت مفهوم ندارد. برایشان ایرانی کالای یک بار مصرف است که در صورت لزوم می شود برای خیال پرستی اسلامی قربانی کرد و بعدش با چرب زبانی و دری وری مردم را رام کنند.
در ایران کرونا بیداد می کند. اما، مقامات ملت را ول کرده اند تا که قربانی پرت و پلای دو دروغگوی حرفه ای شوند. بین دونالد ترامپ و علی خامنه ای فرقی نیست و فطرت شان یکی است.
بیشتر از چهل سال است که روحانیون با بی حرمتی و خشونت حق مردم را ضایع میکنند و آنها را برای فربه کردن ستادهای اسلامی لخت می کنند. از دو سال پیش هم، دونالد ترامپ که مانند هر آخوندی کوته فکر است، با سختگیری تحریم ها، مردم ایران را خفه کرده بدون آنکه آخوند جماعت ضرر کند.
برای اقناع طمع و از کینه اوباما، کورکورانه آش شله قلمکار می پزد و هیچ کس هم تا حال جلویش را نگرفته است.
آیا آمریکا هنوز هم می تواند دموکراسی محسوب شود؟ در سال 2016، عدم صلاحیت ترامپ برای ریاست جمهوری مردم را سرگرم میکرد ولی هنوز امیدی بود که که نمایندگان کنگره، سناتورها و سیستم سیاسی بررسی و تعادل جلوی خرابکاری هایش را بگیرند. اکنون که هر سه از خط خارج شده اند، مردم هوشیار نگرانند زیرا بسیاری به دلیل عدم کفایت او در حال مرگ هستند.
فشار تحریم ها بر اقتصاد ایران که سالهاست نحیف و نزار است و با بحران کرونا در سطح جهان و سقوط نرخ نفت به ورشکستگی نزدیکتر می شود، مردم محروم را تهی دست و بی پشتوانه به مبارزه با ویروس کرونا می فرستد.
گرچه در خدمت و از خود گذشتگی کارکنان بهداشت طردیدی نیست، سیستم بهداشتی در سراسر ایران ضعیف و فاقد سرمایه و تجهیزات است. تصاویر آرامش بخش که در سایت های خبری ایران منتشر می شوند، واقعیت های سخت استان ها را نشان نمی دهند. سیستم های بهداشتی منکسر در استان های فقیر جایی در رسانه های جمهوری اسلامی متقلب ندارند.
دروغ و بی کفایتی: فطرت مشنگ های رهبری
در فاجعه جهانی که کرونا که انتخاب دشوار بین زندگی، مرگ و اقتصاد را برای جهانیان عرضه کرده است، مقامات ایرانی یک بار دیگر نشان داده اند که چه ذات دارند: دروغگویان کم فکر و مشنگ.
اظهارات رسمی آنها در مورد همه گیری، جنون سیاسی است. خامنه ای و اطرافیانش غیر منطق و با یاوه گویی آرزو داشتند که با توجیه تئوری های توطئه و دشمن تراشی که مرض نظام اسلامی است، با کرونا مبارزه کنند. رهبر ما کرونا را یک سلاح زیستی آمریکا داست آنرا نمونه جدید همان «وبای قدیم » دانست. وی پیشنهاد تجهیزات پزشکی آمریکا رد کردکه مبادا سم برای گسترش ویروس یا ماندگاری بیشتر آن باشند.
اگر اخبار جهانی کرونا را در اروپا و آمریکا دنبال کرده باشید، در میان نامهایی که که کارشناس و مسئول مبارزه با کرون هستند نامهای ایرانی کم نیست و نظر آنها با احترام لازمه قبول و بحث می شود. تنها کشوری که با وقاحت و افتخار جوان و نخبه را با اردنگ بیرون می کند و هم زمان، دروغگو و مشنگ را روی سر گرفته و حلوا حلوا می کند، جمهوری اسلامی ایران است.
دولت گذاشت تا شیوع کرونا بیداد کند، و زمانیکه مردم به جنب و جوش برای حفظ سلامت عام افتادند، و ویدئو های مسئولین بهداشتی آلوده به کرونا پوچی انکارشان را به دنیا ثابت کرد، فوراً دستگاه حرف مفت را کوک کردند. خواننده فارسی زبان دری و وری های مقامات را در رسانه های آخوند زبان خوانده و لازم نیست که آنها در اینجا تکرار شوند. خلاصه ای از لاف زدن، رجز خواندن، خودستایی کردن، بالیدن، قپی کردن مملکت و نظام ولایت فقیه در این عکس مستند است.
قم، که از قدیم مرکز فحشاء مذهبی (صیغه)، اعتیاد به مواد مخدر، و قبله مذهب کاسه لیس و مجتهد تاریک فکر است، حالا قطب ترویج کرونا هم شده است.
آمار صحیح آلودگی و مرگ و میر کرونا برای نظام اسلامی غیر قابل پذیرش و آبرو ریزی است. بنابراین، آنها همچنان آمار ناقصی را که جمع کرده اند،به عددی من در آوردی تقسیم و سپس با آب و تاب منتشر می کنند.
حسن روحانی با اشاره به گزارش آمار مقایسه انجام شده بین ایران و برخی کشورهای اروپایی،رجز خواند که :وضع ما از اروپا بهتر است.
افراطی های مدافع ولایت فقیه، که میتوان آنها را بیشتر از بیست در صد ملت تخمین زد، نتوانستند از زیارتگاهها دور گیرند و از جمع شدن برای تدفین و فاتحه، که سرگرمی خیلی هاست، خود خودداری کنند. آنها در انتشار ویروس نقش بزرگ داشته اند. مجتهدین قم و مشهد، مانند همیشه، از مسئولیت خود فرار کرده بودند تا آنکه چند نفرشان را کرونا کشت و از ترس جان عزیزی عقب عقب رفتند. چند تایی تا حدی بی شرم و جاهل بودند که اجتماع در زیارتگاه ها را شفابخش خواندند و بوسیدن زیور آلات طلایی را به حساب یک درمان الهی تشویق کردند. خرافات و بی ظرفیتی در هر مذهبی متعصب ها را دور هم جمع می کند، ولی در ایران است دولت و دستگاه سیاسی آنها را رسماً مرام کشور کرده است.
علاوه بر این، قوز بالای قوز، تعداد قابل توجهی از عام با ولنگاری به زندگی خود ادامه دادند، انگار نه انگار که کرونا حقیقت کشنده است. سهل نگاری بهداشتی یاور شیوع ویروس است. برای آنها مرگ فقط برای همسایه است. شاید روزی آید که یاد بگیریم “چگونه یک شهروند مسئول باشیم”. مقامات ایران مشکلات ایران را مجموع تحریم و کرونا می بینند. مردم آنها را فراهم جوهر ولایت فقیه دیده و هیچ اعتمادی به دولت و رژیم ندارند.
سهل انگاری و لاابالی بسیاری از مردم که به توصیهها در قبال مبارزه با کرونا عمل نمی كردند، بی اعتمادی عمومی است که ریشه فرهنگی عمیق دارد که با بدگمانی، سوء ظن و توهم اجتماعی تغذیه و پرورش می شود ؛ تا که از لج بازی با مخاطب خود، همیشه راه مخالف را رویم، گرچه ضرر کنیم.
خرافات و تعصب مذهبی و سهل انگاری و ولنگاری اجتماعی، کرونا را با سرعت چشمگیر گسترش داده و باعث مرگ و آلوده شدن افرادی شده است که چاره دیگری جز ادامه کار و کسب خود ندارند. برای آنها، مرگ از کرونا احتمالی است اما از گرسنگی مردن حتمی است.
مرگ اقتصاد ایران
بیش از چهل سال است که اقتصاد ایران با تدابیر موقت و ترکیبی از قاچاق، اختلاس، خیانت در امانت، زده بندی و چپاول اداره می شود. با تاسیسات های هسته ای، خرج های نظامی و باج وکالت به فرقه های شیعه خارج از کشور، بی حساب پولی که می بایست خرج بهبودی مردم شود، حیف و میل شده است.مقامات با پی گیری اهداف انقلابی خود بزرگ بین، ثروت کشور را به سوی عده محدودی، منجمله پاسداران و بسیجی هول دادند. آنها با غنی سازی و چاق کردن خاندان های کوچک ولی پر نفوذ مذهبی در سیاست، نزدیکان ولایت فقیه، میلیون ها مردم فقیر و محتاج بعمل آورده اند که با ترویج کرونا از پا خواهد افتاد.
اگر شانس بزند، برخی هنوز خواهند توانست خانواده های خود را برای مدتی با درآمد دو یا چند شغل کم در آمد حفاظت کنند. اما بیش از چهل و پنج در صد درصد ایرانیان فقیر هستند و بخشی از آنها در محدوده بیست و پنج درصد، یا در خط گرسنگی روزانه هستند یا در زیر آن خط هستند.
این اعداد در اینجا برای ترسیم وضعیت موجود هستند.کلاً هیچ آمار بررسی شده ای برای تأیید یا رد آنها وجود ندارد. تمام واقعیتی که ما می دانیم این است که بسیاری از ایرانیان اندکی را می توانند سر سفره بگذارند. با بخور و نمیر از صدقه و یا یارانه های ناچیز زندگی می کنند.در حالی که هم کاردارند به امید دستمزد کم و ناعادلانه آخر ماه هستند. پرداخت حقوقشان، شاید و انشاءالله دارد. آنها در برابر نوسان اقتصادی بسیار آسیب پذیر هستند.
مقامات ایران شدیدا نیازمند پول هستند. هیچ علاقه ای به کمک گرفتن بین المللی کالا یا خدمت پزشکی نیستند. چند هفته پیش، کمک پزشکان بدون مرز Médecins Sans Frontières (MSF) را رد کردند و آنها را به عنوان بخشی از یک عملیات جاسوسی آمریکا به خورد مردم دادند.
آنچه مقامات ایران از جامعه بین المللی می خواهند پول نقد است. تا که میلیارد ها یورو و دلار است که به حساب های دولت و ستاد های اسلامی واریز شود و هیچ کس هم سوالی برای خرجش نکند. حتی در این صورت، اشتهای پول و غارتشان راضی نخواهد شد. فوراً از کمی مبلغ گله کرده و دوباره با اشتهای بیشتر مبلغ بزرگتری خواهند خواست.
چرا از ثروت آستان قدس رضوی، اوقاف قم، بودجه های سخاوتمندانه صدها ستاد اسلامی بیهو ده یا حسابهای شخصی مبهم و گنگ که توسط مقام رهبری، کنترل می شود، برای کاهش رنج نیازمندان در ایران استفاده نمی شود؟
گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست.
گدا بهر طمع فرزند خود را کور می خواهد.
( دهخدا، امثال و حکم)
آینده جانفرسا
هر کمکی که به صدها تداعی مدنی، غیر دولتی و مستقل از اسلام سیاسی رژیم برسد نعمت است. با در نظر این امید، مردم خیرخواه در غرب عریضه و نامه های سرگشاده برای ارضای احتیاجات و رفع تحریم ها می نویسند. اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد از انفجار اجتماعی در ایران می ترسند، این یک احتمال قوی است که وضع خاورمیانه را از آنچه است، بدتر کند. آنها سعی می کنند صدای خود را به واشنگتن برسانند، گرچه که کوششان بیهوده است. برنامه های محدودی مانند Instex انستکس را ارائه داده اند که مقامات ایران از آن هم ایراد می گیرند. در عوض همکاری پای به پا و عملی، فوراً می خواهند برتری جمهوری اسلامی را به رخ بکشند.
چاله ای که انقلاب اسلامی در چهل سال کنده است، حالا چاهی شده که کسی ته آنرا تجربه نکرده است.
برای بسیاری، نکته مهمی که باید روی آن تمرکز شود، پاسخ به یک سؤال است: آیا پولی که رهبران ایران آنقدر مشتاق به دست آوردن هستند، فرض کنیم که چنین پولی با اوضاع حالیه در دسترس باشد، آیا این پول به دست مردم نیازمند خواهد رسید؟ آیا مقامات ایرانی برای کاهش تنگدستی و کمک به اقتصاد، آن را تا آخرین دلار یا یورو برای مردم خرج خواهند کرد؟
با درس عبرت از تجربیات گذشته، پاسخ آن منفی است. در اصل هیچ کس به مقامات جمهوری اسلامی، چه در سطح بین المللی و چه در بین اکثریت شهروندان ایرانی، اعتماد ندارد. تا زمانی که یک دسته مشنگ حریص واسطه کار پول مردم ایران هستند، احتمال خدمت به کسانی که به آن احتیاج دارند، وجود ندارد. این پول یا خرج دستگاه سرکوبگر جمهوری اسلامی هزینه خواهد شد، یا با سوء مدیری حیف و میل خواهد شد و یا به حساب های شخصی واریز خواهد شد. و یا هر سه با هم.
در طی چهار دهه گذشته بی تفاوتی،گدایی و کاسه لیسی، مطیع بودن عام به بردگی اسلامی، راه را برای کرونا صاف کرده است تا که سالها ضلالت و ویرانی در ایران فعال شود.
تنها راه رهایی از بردگی و امید به زندگی، رد نظام اسلامی و حاکمیت ولایت فقیه است. توانایی فقط در اتحاد ملت است که روی پای خود ایستاده و از مسئولان کشور در قبال اجرای وظایفشان استنطاق کند.
اما چه کسی بر آفریده ای نحیف و بی تجربه در نافرمانی مدنی حساب میکند تا که حریف زور و مهارت نظام اسلامی شود؟
ملت سال هاست که شستشوی مغزی را پذیرفته و سست عنصر است. با مشقت خشکسالی، سیل، زلزله و فقر اقتصادی ساخته است. بجای طلب و پا فشاری برای حقوق مشاع ، با تعارف بیهوده، زد و بند و آب زیرکاهی برای کسب امتیاز شخصی چرخ زندگی را گذرانده است.
هیچ انگاشت قابل قبول همگان و آرمانی برای جایگزینی استبداد ولایت فقیه وجود ندارد. عواقب کریه کرونا تنها با پذیرش توافق ملی و اجتماعی درمان خواهد شد. ما در هر کجای دنیا که باشیم، در ساختن توافق شریک هستیم.
کشور ملک روحانیون نیست تا که مردم را رعیت و نوکر خود بدانند. قدرتشان ازفقط سستی مردم برای دفاع از حق عامه مستحکم می شود. برایشان حفاظت از ملت و خدمت به همگان مفهومی ندارد.
شاید که برای نسلهای آینده عجیب خواهد باشد که چه گونه رهبری جمهوری اسلامی در چهل سال موضع و استبداد خود را حفظ و تقویت کرده است.
ایرانی هیچگاه کالای یک بار مصرف نیست که برای خیال پرستی اسلامی و پرستش بت رهبری قربانی کرد .ما نباید بنده مشنگ و حریص اسلامی حالی باشیم. مقامات خدمتکار ملت هستند و ملت ارباب آن ها است. باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشیم که آنها صدای بلند و قوی ما را صریح و واضح بشنوند، اگر هنوز نوای صدا داریم.