گلناز غبرایی، منتقد و مترجم ایرانی، متولد لنگرود ـ مازندران است. او سعی کرد که جو انقلابی را در ایران تحمل کند، اما در سی سال پیش، ۱۳۶۴، گلناز و همسرش با فرزندان خود به آلمان مهاجرت کرد.
چگونه خود ـ سانسوری را تعریف می کنید؟
گلناز غبرایی: خود-سانسوری مانند خزیدن یک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مغز شما است که پیوسته، روز و شب، بر افکار و رفتار شما نظارت می کند. خشونت، عقب ماندگی و عدم اعتماد به نفس، این وزارتخانه را قوی تر می کنند.
پایه های آن زمانی است که شما کودک کوچک هستید. هنگامی که کودک متوجه می شود که اگر او احساسات و افکار واقعی خود را پنهان کند همه چیز بهتر می شود؛ وقتی می بیند که از او می خواهند برای دوست داشتنی و مورد تایید خانواده بودن صدای خندیدنش شنیده نشود، ساکت نشسته، از بزرگسالان اطاعت کرده، و احترام به مهمانان گذاشته -گرچه چشم دیدنشان را ندارد – برای ساخت خود، شروع به تظاهر می کند تا که خانواده رفتارش را بپسندد دوستش بدارد. طبیعت وی، آنکه یاغی، شیطان و گاهی مزاحم است، قایم است و گاهی از این وزارت ارشاد برای مدت کوتاهی فرار می کند و بهای آن را با تنبیه می پردازد.
هر چه بهای بیشتری برای آشکار شدن طبیعت پرداخته شود و تنبیه سخت تر شود، کودک عقب نشيني میکند تا آنکه ديگر نمي شود طبیعت وی را شناسايی کرد. گاهی اوقات شخصیت واقعی برای همیشه محو می شود.
Extract from “Religious Societies Promote Self-Censorship” , in IranWire (English paper), 2 Nov. 2017
نگفتن حقایق موجب بد بینی مردم به یکدیگر می شود. بدبینی زیر بنای انحراف، فساد اجتماعی و فرهنگی است. خود- سانسوری از سانسور علنی دولت مضرتر است. مطبوعات تحت سلطه سانسور و خود- سانسوری خبرنگارانی را پرور می دهد که نخواهند آموخت در شرایط آزادی زبان و افکار عمل کنند.
.همچنین بخوانید:
سانسور و خود- سانسوری در ایران، مهدی محسنیان راد، تاریخ انتشار نامعلوم