فعال در سایه سیاست ایران و پنهان پشت تظاهر دینداری،دسته ای افراطی و کوته اندیش آستان قدس رضوی و خراسان را اداره می کنند.
با حمایت رهبران ایران و ثروتمندان، تحت پوشش ارزشهای اسلامی و عشق به امام رضا، آستان قدس در امور اقتصادی و نظامی کشور دخالت می کند. حکومتی درون حکومت کشور است و در نوع خود مافیایی شیعه ایست که در زمانی که منافع دنیوی مدیران روحانی آن ایجاب کنند، با حوزه های علمیه قم رقابت می کند.
در حال حاضر، احمد علم الهدی، امام جمعه و نماینده علی خامنه ای در مشهد و نماینده مجلس خبرگان، غنیمتی برای آستان است.داماد وی، ابراهیم، قبل از اینکه در اسفند ۱۳۹۷ توسط خامنه ای به عنوان رئیس قوه قضائیه منصوب شود، با حکم همان خامنهای تولیت آستان قدس رضوی را بعهده داشت. در حال حاضر، وی کاندیدای گرامی و کبوترقُمری روحانیون افراطی و خرافه پرست برای انتخابات تقلبی آینده ریاست جمهوری است که ۲۸ خرداد برگزار می شود.
جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه دموکراسی نبوده و هرگز نخواهد بود. چه خمینی و هم اکنون خامنه ای، رهبران مستکبر ما، مکرراً اصول دموکراسی را تحقیر کرده اند. در سالهای گذشته، انتخابات تقلبی در همه سطوح همیشه موفق بوده و صحنه سازی رأی گیری را قطعاً اثبات کرده اند.
انبوه مردم در مراکز رأی گیری تجمع کرده و به «رهبر لبیک» گفته اند. بعد از پایین آمدن پرده ها روی سیرک پرادا و اطوار انتخاباتی، همان مردم از رعب کج فکری اسلامی و خبرچینی خفقان گرفتند.
سیاه بازی و معرکه گیری انتخاباتی بیش از چهل سال است که با مزاج ولی فقیه جور است. مردم هم عادت کرده اند.
امسال، سن خامنه ای بیش از هشتاد است، انشاالله، همانطور که طبیعت آن را اقتضا می کند، می توان انتظار داشت که عمرش طولانی نباشد. شاید هم رئیس جمهور آینده ایران مجبور شود او را با فیس و افاده باشکوه یک نمایش ملی شیعه، گریه زاری تظاهری و سینه زدن، به خاک بسپارد.
ارث خامنه ای یک کشور ویران و فقیر است که توسط دسته ای روحانی دروغ گو، خشن و فاسد با خر تو خری اداره می شود.
رهبر جدید باید بلافاصله جانشین او شود تا که هرج و مرج بین روحانیون کشور را داغان تر نکند. هم اکنون باید راه برای ولی فقیه آینده هموار شود تا وقت با جنگ داخلی آخوندی تلف نشود.
برای انتخابات آینده،فریبکاری در انتخابات ریاست جمهوری آنقدر آشکار است که حتی پخمه محله هم خبردار شده است.
مجلس خبرگان انطباق نامزدهای انتخابات را با اصول ایدئولوژی اسلام سیاسی و ولایت فقیه تحکم کرد. اسم هر کسی که ممکن بود حتی ذره ای از خط فکر و عمل این آقایون منحرف باشد حذف شد. این اشخاص فقط به نفع خود کار می کنند، سعادت کشور به جهنم.
اسامی مانده در لیست نامزدها شش هیچ کاره بعلاوه ستاره برجسته رهبری خامنه ای و مافیای آستان قدس، جلاد العصر ابراهیم رئیسی است.
عکس هایش در رسانه ها بزرگتر می شود و اقداماتش، بسیار فراتر از وظایف رئیس قوه قضائیه، با جزئیات اغراق آمیز گزارش می شود.
تا کنون، جلب رای انبوه ایرانیان به نامزدهای منتخب رهبری کاری آسان بوده است. بسیاری از ایرانیان به بهای رای خود اهمیت چندانی نمی دهند (انتخابات سال ۱۳۸۸ جای بحث دارد)، یک نوشابه یا وعده غذایی رایگان به راحتی رای آنها را می خرد.
بنابراین، کمی ارعاب یا یک پاداش ناچیز از رژیم بر عوام الناس بسیار موثر است تا بتواند سیاهی لشگر چشم گیر برای نمایش داشته باشد.
انتخابات هرگز یک برنامه سیاسی برای آینده نبوده، آنها فقط همه پرسی برای تصویب نظام اسلامی در چشم عام بوده اند.
هیچ مردی که از رژیم نان می خورد از تکرار این جمله خسته نمی شود: «انتخابات باشکوه مشروعیت نظام را تضمین می کند.» [sic حسن روحانی، ۱۴۰۰]
در انتخابات امسال، اوضاع کشور متفاوت است. رژیم به سختی جامعه را کنترل می کند. جان همه بالا آمده و با وعده و صابون به دل مالیدن آقایون گول کمتر می خورند. پست فطرتی مذهبی، همراه با فساد و بی کفایتی، مردم را به مخالفت علنی با مردان مسئول در سیاست و نظام اسلامی سوق داده است.
در آخر سال گذشته،برای مدتی تصور شد که نظامی رئیس جمهور آینده شود تا که علی خامنه ای را زیر بال خود گیرد و رژیم را با زور مرگبار سپاه مسلح نجات دهد. ولی، با توجه به خامنه ای مسن که بقایش در چهار سال آینده قطعی نیست، روحانیون شیفته قدرت می دانند که رژیم در مبارزه داخلی برای جایگزینی وی با یک مستبد دیگر برای رهبری که مورد پسند همه باشد، بیشتر ضعیف خواهد شد.
چه در داخل و و چه خارج از ایران، سر و صداهای بلند و واضح تحریم کردن انتخابات شنیده می شود.
دیر بیدار شدن بهتر از گیجی و رخوت همگانی چهل سال اخیر است. ما بارها نوشتیم که مشارکت شهروندان در انتخابات به جای تغییر در نحوه مدیریت سیاست به نفع مردم، مهر تأیید بر رژیم است، و لازم است تحریم شوند.
ولی ایران و ایرانیان زندانی خود هستند. امید چندانی نیست که بزودی عاقبت اندیشی سیاسی و عمل گرایی جایگزین فرقه گرایی و خرافات مذهبی شود.جمهوری اسلامی و استبداد روحانیون را خودمان، ایرانیان، خواستیم. خلاصی از این شر را فقط دست خودمان است. از جامعه بین المللی، جو بایدن و سازمان ملل متحد کمک خواستن، نامه عمومی نوشتن و طومار امضاء کردن که کسی به داد ما برسد، فقط نمودار ضعف اجتماعی ماست که قابلیت عمل مشترک و اتفاق نظر نداریم.
تکبر بیش از حد به اسطوره های ملی گرایانه و جاه طلبی های توهمی افراطی، که در سخنان چرب و نرم اسلامی پیچیده شده اند، مردم را به پذیرش بردگی در نظام اسلامی هول داده اند و طی هفته های آینده تغییری نخواهند کرد.
اما با شتاب گرفتن “تحریم انتخابات”، کسانی که می خواهند جلاد العصر ابراهیم رئیسی در قدم اول جایگزین حسن روحانی شود و بعداً در جای خامنه ای رهبر شود، عصبی شده اند. عذر موجهی در جمهوری اسلامی ایران برای به دار آویختن خواستاران تحریم انتخاب بعد از رای گیری کاذب.
اگر میزان مشارکت رای دهندگان کمتر از ۴۰٪ باشد – حدسی ممکن – پیروزی «با شکوه» نخواهد بود، نمایشی مسخره و سرکوفتی برای نظام خواهد بود.
امروزه، آیت الله های معمر ولی کودن از جوانی، از جمله احمد علمالهدی، معترضانی را که انتخابات را تقلبی حساب می کنند،تهمت دشمن، مرتد،تکفیری می زنند و آنها را به امر معروف (رای دادن) و نهی از منکر (تحریم انتخابات) دعوت می کنند. دین ما نخود هر آشی که روحانیون بپزند شده است و ما ایرانیان که خود را با هوشتر و زرنگتر از هر جامعه دیگر میدانیم، و هیچ خجالت نمی کشیم که از دیگران عیب گیریم، منگ و بی خبر نشسته ایم تا که انشاءالله کسی برایمان وضع را جور کند.
اندکی امید است که در این سال شهروندان ایرانی دریابند که تعصب اسلامی سرزمین آنها را، یک کشور بالقوه فراخ را به جهنمی روی زمین تبدیل کرده است و شاید زمان آن رسیده است که ریاکاران، دروغگویان و سالوس ها را از حکومت بیرون کنیم.
اما هنوز یک ستون اساسی نداریم: هیچ تدبیری مثبت برای جایگزین جمهوری اسلامی نیست و هیچ صداقت و اراده ای محکم یافت نمی شود.
نفرت از جلاد العصر ابراهیم رئیسی برای ریاست جمهوری آینده ایران و تحمل شرم دست خون آلود رهبر سوم انقلاب، یک چیز است،توانایی ترسیم خطوط یک آینده مثبت برای جایگزینی جمهوری اسلامی در حال حاضر مسئله ایست حل نشده.
کوتاه بینی، دلیل شکست جمعی همه ایرانیان در قبال استکبار و ارتجاع مذهبی است. از آنجا که بهای رای شهروند هنوز در نظر عامه سست است و آنرا با یک ساندیس می توان خرید.
ما فعلاً به ساز و دهل آقا، رهبر علی جون، می رقصیم. در آینده نزدیک به صدای طبل شوم ابراهیم رئیسی، جلاد خمینی در قتلهای گسترده ۱۳۶۷، ره روی خواهیم کرد.
حکم قانون در ایران معنی ندارد و امریست پیش پا افتاده. جلاد العصر ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضاییه که بر حفظ منافع دینوی مال پرستان مذهبی نظارت دارد، پاداش خدمت خود را به ولایت فقیه ارتجاعی را دریافت خواهد کرد: تصرف قدرت مطلق برتمام ایران.
این از ماست که بر ماست. اکنون کمتر فرصت برای عکسالعمل مفید هست. مگر اینکه در ۲۸ خرداد مراکز رای گیری چول و خلوت بمانند. شاید که نظام اسلامی روی پایه خود اندکی بلرزد.
در مورد قتل عام های سال ۱۳۶۷ و نقش جلاد العصر ابراهیم رئیسی بیشتر بخوانید:
It’s not too late to hold iran’s regime to account for its greatest atrocity