در هنگام وزن چمدانم در پیشخوان هواپیمایی چند کیلو اضافه بار دارم:کتاب « جنگ بزرگ برای تمدن» نوشته رابرت فیسک
The Great War of Civilisation by Robert Fisk
کتاب کُلُفت و سنگین است. قبل از اینکه ایران را در سال ۱۳۸۶ ترک کنم خواستم که آنرا به کسی که برایش ارزش قایل شود هدیه کنم. بین ایرانیان کسی را نیافتم: «خیلی طولانی است»، «خاور میانه برایم جالب نیست»، «وای! این که تاریخ است». فقط فرنگی های مقیم ایران آنرا خواستند که با علاقه مطالعه کنند. این هم از برخورد با زندگی عجیب و غریب ما که کم حوصله ایم و زور برای دو ـ سه جمله بیشتر نداریم.
ما ملتی نیستیم که برای بهبود اوضاع با عوامل زورگو در بی افتیم. قادر هم به یادگیری از گذشته نیستیم. هیچ چشم اندازی برای ساخت آینده نداریم و از ترس دگرگونی، حتی نمی خواهیم نقشی در بحث آن داشته باشیم. اکثر خوانندگان کتاب، خارجی هایی هستند که یا در باره ایران تحصیل می کنند و یا همسر ایرانی دارند. متاسفانه برای ما، ایرانی در هر جای دنیا باشد دو خصوصیت را با خود همراه است: بسیار کم مطالعه می کند (خصوصاً در باره تاریخ و جغرافی کشورش) و در باره هر مسئله ای ولو آنکه برای اولین بار بشنود، یک نظر قطعی ولی بی اساس دارد.
کتاب فروشی در شهرستان
اگر جمهوری اسلامی جهنمی ما یک تومان برای امامزاده،مقبره و موشک خرج کند، یک شاهی برای تقویت طبخ و کتاب با آزادی بیان نخواهد داد.
سر بازار ، کتاب فروشی، روزنامه کهنه و کتابهایی که که جلدشان در اثر آفتاب، گرد و غبار آلوده محو شده در پنجره نشان می داد. شیشه مغازه ، شکسته و با چسب و تخته رفو شده بود.
توی مغازه، كتابهای مذهبی به خوبی نمایش داده می شدند: همه قسم قرآن به همه قیمت ، دستورالعمل دعا در هر شرایطی. یکی از آنها دارای چندین صفحه در مورد سورهای قرآن بود برای صاحب شتر. …
باقی مطلب رادر Chronicles from Iran مطالعه کنید.