روایتی ناتمام
صحنه ای که روایت می شود، داستان کوچکیست از برخورد های اجتماعی در ماه گذشته. از شروع اعتراضات دی ماه #IranProtests تا حال ما روایت های مختلفی با واکنش های مشابه از گوشه و کنار ایران شنیده ایم.
در ترمینال فرودگاه مهر آباد، مادری و دو فرزند خردسال اش ساعت ها معطل و سردوان پروازخود به شهرستان بودند. مادر که از انتظار و از جواب بیهوده «انشالله تا ساعتی دیگر» کفرش در آمده بود به عکسهای بزرگ خمینی و خامنه نگاه سیاه می انداخت. خسته و عاجز،و باصدای بلند و روشن که مسافران دیگر بشنوند گفت: تخم شان نوش جان سگ ! ریدم به تن شان. گوزن سگ به ریش شان. این دو جاکش دیوس فقط سبب بدبختی و شرمساری ما شدن!
مردی سعی کرد که بانو را آرام کند، با لحن پدرسالارانه که با کودک لوسی رفتار می شود گفت: جانم! این طور نگو.همه چی دُرُست میشه. اوقات تلخی برای قلب شما خوب نیس.
مرد مسافری که کنارشان نشسته بود، آتش گرفت و با تلخی و پند و اندرز بی جای او را قطع کرد: چه میگی مرد حسابی؟ این جور از این خانم حمایت میکنی؟ از زنان شجاعی که حجاب شان را سَر چوب زدن دفاع کَردی؟ یا به دستگیر ی شان اعتراض کردی؟ یا فقط گفتی فقط جنده بی حجابه؟ بدبخت! خودت چند بار از دختر و مادر و زنت وقتی که با بسیجی بیشرف و قلدر سر و کله زدن ازشان دفاع کردی؟ از خودت پرسیدی که چرا با نکبتی بیش از ده ساعته منتظر پروازیم؟
مرد پدرسالار صدایش در نیامد و سرش را پایین انداخت. هیچ کس مادر را برای توهین به مقدسات به بسیجی و مامور لو نداد. بعضی از مسافران مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده به در و دیوار زل زدند. چندتایی نا محسوس سرشان را تکان دادند و گفته های مرد دوم را تصدیق کردند.
قبل از اعتراضات دی ماه این صحنه حتی در خواب هم قابل تصور نبود.
از بی غیرتی تا بی مبالاتی
خلق و خوی مردم در ایران در حال تغییر است. هیچ کس نمیتواند صحنه اجتماع بعدی روایت را تصور کرده و بنویسد. دشنام فقط فشار روحی کم کرده و دل پر شهروند را سبک می کند تا که اندکی فکرش تقویت شود.
ولی تا حال مانند نوجوان ساده لوح و غضبناک عمل می کنند که بیهوده به در و دیوار مشت می زند. بیفکری مقامات، پند و اندرزشان، یا با مشت به سرشان کوبیدن و آنها را جاسوس و تروریست خواندن برای مقابله با کسالت نوجوانان کافی نیست.
تا آنجا که می دانیم، سالهاست زنان ایران با پختگی، عقل و درایت صدای خود را بلند کرده اند تا که جهان بشنود. گرچه موانع بزرگی در راه شان وجود دارد، سالهاست که بانوان پیشگام دگرگونی و به طلبی در اجتماع ما هستند.

ولی نه همه زنان بار سنگین دگرگونی و به طلبی به یک سو می کشند. بعضی از زنانی که در عام حجاب خود را برداشتند، از زنان بسیجی بی رحمانه کتک خوردند و زنان عابری آنها را تحقیر کردند.
علاوه بر این، چند هفته پیش، رئیس شورای فرهنگی اجتماعی، خانم زهرا آیت اللهی، در مور دلایحه “تامین امنیت زنان در برابر خشونت” اظهار داشت که دفاع زیادی از زنان، جایگاه ریاستی مردان را تنزل میدهد و زنها را ایرادی و نازپرورده میکند.
طرزتفکر مرد پرستی و مرد سالاری در جامعه ایران غالب است. و تیشه به ریشه کشور میزند.
آیا مردان، نه تنها با زنان و بلکه بین خودشان، توانایی آنرا دارندکه شده و با هم برای تحولات سریع و امکان پذیر زحمت کشند؟ یا آن که بی اراده، دست روی دست، کنار ایستاده و تماشا خواهند کرد؟ تا که مثل این چهل سال گذشته، تشویق کنند و گاهی سوت لاتی بکشند؟
تا کنون، مردان ایران آزادی عمل زنان را محروم کرده و روند تحول اجتماعی را منحرف کرده اند. این خشونت نظام مذهبی را تقویت کرده و موجب تضعیف مسئولیت های جمعی شده است. چند دستگی و جدایی انداختن، نه تنها در تبعیض جنسی تشویق می شوند، بلکه در سطح اجتماعی و اقتصادی عمیقتر شده اند. آیا تبعیض جنسی حالیه می تواند به نیرویی متحد و مثبت تبدیل شود؟ علاوه بر این، آیا شهروند می تواند چند دستگی اجتماعی را با قبول مسئولیت اجتماعی کنار گذاشته و پل هایی را برای توافق عام بسازد؟
نگرانی از بیداری مردم
در سراسر کشور، کارگران اعتصاب های محلی را سازمان می دهند؛ برای مثال، نهادهای حرفه ای، پرستاران و معلمان در خیابان جمع شده و حق خود را می خواهند؛ حقوق آنها چندین ماه است که پرداخت نشده است. همگی خواستار اقدامات مفید برای مبارزه با تورم و جلوگیری از فروپاشی قدرت خرید هستند.
اگر این اعتراضات به مناطق شهرنشین مختص هستند، امروزه حتی سر و صدای کشاورزان و روستا نشینان که در تاریخ اجتماعی ما کم صدا و قانع هستند، در آمده است. برای کشت، کشاورزان به آب نیاز دارند، اما منابع آب طبیعی خشک شدهاند و اندکی که باقی است و به مناطق شهرنشین و پر جمعیت منتقل می شود. تخم انقلاب اسلامی در مناطق شهر نشین کاشته شد. ولایت فقیه و آخوندها از شورش شهرنشینان واهمه دارند.
هر ماه که می گذرد، مردم بیشتری در با نابرابری اجتماعی و فقر مواجه هستند. بسیاری، به ویژه در میان جوانان، از زندگی بی امید شده و توان فکر آینده را از دست داده اند.
شهروند ایرانی، خصوصاً آنکه فکر و گفتهاش این است: «همه چی دُرُست میشه!» آهسته، زیر فشار اقتصادی و فقر، مجبور است که از خواب غفلت بیدار شده و با چهل سال ترس و بی تفاوتی درونی مبارزه کند. ولی مسئولیت اجتماعی یک شبه آموخته نمی شود، فقط سر صدای بیهوده و نا هماهنگی در عمل و ذهن پروش یافته است. علاوه بر این، هیچ یک از مشکلات اقتصادی، محیط زیست و اجتماع ایران راه حل ساده ای ندارد. در ایران عادت و رسم است که سوء مدیریت، مشکل را به فاجعه تبدیل کند. زمانی که همه در گِل و لٰا غلطه زدند، قلدری میگوید باید مسئولان بکنند. جانم!کدام مسئول برای چه کاری؟!
ما مسئول پرور نیستیم، قلدر پروریم.
در حال حاضر، مقاومت مدنی زنان، اعتراضات کارگران و مطالبات کشاورزان به پیوستن نیروهای شان منجر نشده است. شهروندان از لحاظ سیاسی بسیار نابالغ هستند و قابلیت و هنرِ وحدت در خواسته و کلام خود ندارند. امروز هیچ دلیلی برای دلخوشی به کسب هنر پیوستگی و قابلیت یگانگی در سطح کشور وجود ندارد.
این باعث می شود که بیداری اجتماعی در ایران نگران کننده باشد. چرا که معترضان رو در روی حریفی آماده به گفتگو سازنده نیستند. حریف شان یک سیستم قدرتمند و باتجربه است که در انتظار آنها کمین کرده است تا که درب و داغان شان کند.
رژیم ایران اختاپوس دو سری شده است که با شاخکهای خود آماده برای مکیدن خون و عصاره کشور است.
اختاپوس دو سر
خاندان روحانیون شیعه و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اختاپوس وحشتناکی با دو سر خلق کرده اند. شاخکها ی اختاپوس با هم اهنگی عمل می کنند و نیش خود را در هر گوشه و کناری،عمومی و شخصی، به مردم میزنند.
در آنچه که غیرنظامی است، تنها روحانیون عظما که در قم، نجف و کربلا طلبه بوده اند، در سیاست های ملی و حتی در ریاست دفاتر فنی و اختصاصی پیچیده (که در آن جاهل هستند)، دخالت میکنند و تصمیم آخر و مهم با آنهاست.
مردان دیگر در مقام های پایینتر، از جمله رئیس جمهور، وزرا ونمایندگان مجلس، نوکرشان هستند. وفاداری این جا نماز آب کش ها به رژیم را با دقت بررسی شده است و برای دستبوسی و تملق پرورش یافتهاند تا که نقش سیاه لشگر رژیم را بازی کنند.
درآمد نفت و گاز کافی برای خرج هزینه های سرسام آور نیروهای مسلح قدس و پاسدار و بسیجی نبود. توسعه برنامه های هسته ای و موشکی پول زیاد میخواهد. برادر خوانده رهبردر سوریه خرجش بالاست. بنابر این ولی فقیه بخش های اقتصادی و مالی، چه دولتی و چه خصوصی،در بست، به سپاه پاسداران سپرده است، تا که یک شرکت انحصاری ایجاد شود. هر وقت در ایران داد و ستدی شد، قرارگاه سازندگي خاتم الانبياء سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سهم خود را با اجحاف میگیرد.
در کلیه مسائل از امنیت ملی تا کنترل نرخ ارز و هر آنچه که مثل ورزش و درخت کاری که در بین است و در زندگی روزمره شهروندان تاثیر دارد، هر اعلامیه و نظر آیت الله و یا وزیری ، فوراً اعلامیه و نظر دیگری را از سران سپاه پاسداران دنبال دارد.
رهبر و آقای ایران، علی خامنه ای، وقت خود را بیشتر در همنشینی با نظامیان و حل مشکلات شان می گذراند.
آنچه در نظام اسلام سالار ارتشی اهمیت دارد گسترش انقلاب اسلامی و نفوذ روحانیون در خاورمیانه است، جایی که رهبری و سپاه پاسداران در محور جغرافیای سیاسی بتوانند انگولک کنند.
آیا شانه به شانه بودن رهبر و پاسدار برای نشان ثبات و امنیت کشور در خاورمیانه جنگ زده است؟
یا آن که به مردم ایران هشدار می دهد که با واکنش بی رحمانه و به اعتراضات و درخواست های آنها جواب خواهد داد تا سرکوب شان کند؟
رضایت به حق و تقاضای قابل توجیه معترضین موجب کاهش قدرت روحانیون در بسیاری از حوزه های کلیدی و انحصار اقتصادی / مالی سپاه پاسداران می شود.
برای نجات کشور داغان مان، منصب های عالیه، تخصصی و تصمیم گیری باید به اشخاص حرفهای و مجرب کشور داده شود بدون آن که به جنسیت، مذهب و یا قومیت آنها توجه شود.
این به معنای کشتن ونابودی اختاپوس دو سر است. این بدان معنی است که ولایت فقیه را به آشغال دان انداخته و قانون اساسی جدیدی نوشته شود.
آیا ملت ما آماده تغییرات اساسی هست؟
حاشیه:
این فهرستی از اعمال مردم ترسانی ولایت فقیه از سال ۱۳۵۸ است.
در سال۱۳۹۷، حتی اگر برخی از آنها سطحی دستمالی شده اند، در صورت لزوم از از آن ها بیشتر استفاده خواهد شد.
- تشویق به افشاگری،محکوم سازی و تقبیح همکاران، دوستان و خانواده
- چپاول بی نظیر مال شهروندان به اتهام مفسد فی الارض، محارب و خیانت به اصول اسلامی من در آوردی
- گشت ارشاد مداوم تا که ارزش های انقلاب اسلامی بر زنان تحمیل کند
- سرکوب، محرومیت و تهمت زدن به اقلیت های مذهبی و قومی، محدود کردن آنها از خدمات عمومی، پذیرش دانشگاه و …
- دادگاه انقلابی که سریع حکم را قبل از محاکمه تعیین میکند و سپس پرونه قلابی می سازد
- انتشار عکسهای اجساد که در حیاط زندان تیر باران شده و یا در عام به دار آویخته شدهاند تا که ترس و رعب درونی شود
- شلاق، سنگسار و قانون تلافی و عمل به مثل، اضافه به مجازات دیگر در قانون کشور شده اند
- بیگانه هراسی: نفرت از دشمن و جاسوسان شان ، چه واقعی یا خیالی، پایه جدید مذهب شیعه ساخته شده است تا که هیچ قوم و فرقه ای را جز خود قبول نداشته باشیم.